امروزه دنیای واقعی ما بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوان یک توصیف و تعریف دقیق از آن به دست آورد؛بنابراین برای یک مدل،باید توصیف تقریبی یا همان فازی که قابل قبول و تجزیه و تحلیل باشد،معرفی شود. سیستمهای فازی،سیستمهای مبتنی بر دانش یا قواعد هستند؛ قلب یک سیستم فازی یک پایگاه دانش است که از قواعد اگر-آنگاه فازی تشکیل شده است.
یک قاعده اگر-آنگاه فازی، یک عبارت اگر-آنگاه است که بعضی کلمات آن به وسیله توابع تعلق پیوسته مشخص شدهاند. امروزه مشکلات و پیچیدگیها در حوزه بازاریابی و مدیریت بازار نیز گسترش یافتهاند. بررسی ادبیات بازاریابی بیانگر ضرورت وجود یک چارچوب جامع برای پیشبینی شرایط بازار است.همیشه درک اینکه مشتریان چه نیازهایی دارند و چه چیزهایی میخواهند ساده نیست. ارتباط مستقیم با مشتریان،یک راهحل مشخص در این زمینه و نیز یکی از مزیتهای مقدماتی تحقیقات بازار است. اگرچه مشتریان ممکن است ندانند که چه میخواهند یا امکان دارد که آنچه را که فکر میکنند میخواهند،واقعا نخواهند.
در این مقاله یک الگوی عملی،جامع و پویا برای تعیین آمیخته بازاریابی تشریح خواهد شد. این الگو برمبنای سیستمهای تصمیمگیری فازی با هدف سروکار داشتن با ماهیت پویا،مبهم،نامطمئن،ذهنی و تهدیدکننده متغیرهای ورودی و الگوسازی روابط غیر خطی درگیر در مشکلات بازاریابی قرار دارد. هدف اصلی این بحث تشریح این امر است که چگونه متدولوژی فازی میتواند ماهرانه با مشکلات بازاریابی سروکار داشته باشد.
جهت مطالعه متن کامل مقاله به فایل پیوست که در ذیل مطلب آورده شده است مراجعه فرمائید.